پناهم می دهی امشب؟

سلام ای چشم بارانی ! پناهم می دهی امشب ؟
سوالم را که می دانی ! پناهم می دهی امشب ؟

منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند
و امشب رو به ویرانی ، پناهم می دهی امشب ؟

میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان
در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟

دل و دین در کف یغما و من تنها و من تنها...
در این هنگام رو حانی ، پناهم می دهی امشب ؟

به ظلمت رهسپار نور و از میراث هستی دور
در آن اسرار پنهانی ، پناهم می دهی امشب ؟

رها از همت بودن ، رها از بال و پر سودن
رها از حد انسانی ، پناهم می دهی امشب ؟

نگاهت آشنا با دل ، کلامت گرمی محفل
تو از چشمم چه می خوانی ؟ پناهم می دهی امشب ؟

و من با اشک می شویم تمام شعرهایم را
پس از مصراع پایانی ، پناهم می دهی امشب ؟؟؟...

    نظرات 2 + ارسال نظر
    پریا چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ب.ظ http://www.harpies.blogfa.com

    نمی دونم چی بگم که شایسته باشه
    خیلی به دلم نشست

    ساسی afg جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:39 ب.ظ http://sasyafg.blogfa.com

    salam afsane jon

    az in ahanget khosham omad vaghan ghasham

    bod golam

    برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
    ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد