صیاد
نمیدانی چه ها از دست هجرانت کشیدم
چو مجنون در پی لیلا به هر دشتی رسیدم
ولی هر گز ترا آنجا ندیدم که ندیدم
کجایی ای سیمن بر ای پری زاد؟
ندیدم همچو تو دل سنگ صیاد
بیا روزی و کن آزادم از بند
قسم که سوی تو هرگز نیایم
چرا که دارم از عشقت بسی پندددد